تحلیل شخصیت و شرایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن
تحلیل شخصیت و شرایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن
یک مسئله قشنگی وجود داره به عنوان خاطره براتون تعریف میکنم من یادمه سالی که کنکور سراسری قبول شدم یه دو سه ماه بعدش شروع کردم به همایش گذاشتن در راستای نحوه موفقیت در کنکور اون سال هم نحوه و سبک سوالات عوض شده بود.
به نظر میرسید که حائز اهمیته که این رو به اون نسل بعدی که میخاد کنکور بده انتقال بدیم. در اون راستا که تلاش کردیم یادمه که دو نفر اون روز توی اون همایش سال 95 شهریور 95 حضور داشتن و سال بعدش یعنی 96 تو دانشکده ای که من دوران عمومیم رو میگذروندم حضور داشتن و این خیلی اتفاق قشنگی بود برای من که اون همایش موثر واقع شد و بعدش اون افرادی که دیده بودم رو تو دانشکده خودم دیدم گذشت و گذشت و گذشت تا 12 آذر امسال که ما مجدد همایشی گذاشتیم در راستای ورود به تخصص، دستیاری یا رزیدنتی و موفقیت در این آزمون و اون دو نفر رو باز تو اون همایش دیدم حالا اینکه سال بعد هم باز اونها رو ببینم یک آرمان و رویای قشنگه و امیدوارم این موضوع راجع به تک تک افرادی که اینجا هستن در سال آینده یا سالهای بعدش هر موقع که شرایط مطلوب شد و فرد تونست در آزمون شرکت بکنه رو شاهد باشیم.دوستانی در این برنامه تصمیم به شرکت در آزمون دستیاری سال آتی دارند در چند بخش مهم مطالب را تقدیم حضورتان میکنم.
بخش اول بخشی است که مرتبط با انتخاب کردن مسیری که پیش روی ما هست بعد از اتمام عمومی، گزینه هایی که پیش رومونه و در نهایت به صورت خاص روی امتحان رزیدنتی صحبت میکنیم.
دو مورد اول رو تاکید دارم که بسیار بسیار شخصیه و نیازمند کند و کاو کردن در ذهن خودتون، بررسی ارزشهای زندگیتون، بررسی تجربه های گذشتتون، آرمانها و ارزشهایی که برای آینده چیدید، تصویرهایی که از چهل، پنجاه و شصت سالگی خودتون دارید رو شامل میشه شاید هفته ها و ماهها ازتون زمان بگیره و مورد سوم موردیه که من اصطلاحاً بهش میگم فرمول ثابت آزمون یعنی هر فردی برای موفقیت در آزمون باید اجراش کنه. در واقع بابت تحلیل جامع و کاملی از خودتان و شرایط آینده داشته باشید.
نگاه میکنیم از یک سنی که ذهن قویتری داریم حالا شاید بشه گفت 18 سالگی به بعد یکم اتفاقهای مختلف زندگی رو دیدیم یکم آزادی عمل بیشتری داریم یکم کارهامون رو میسنجیم وقتی شروع میکنیم به جهان اطرافمون نگاه میکنیم باید به یک انتخابی دست بزنیم و اون هم این موضوعه که هدف از زیستن من چیه یا این زمانی که پیش روی منه قراره چگونه معنادار بشه این موضوع برمیگرده به نگرش شما به زندگی به عنوان عینکی که شما به زندگی نگاه میکنید باشه شاید نگرش شما این طور باشه که من آفریده شدم و زمان رو قراره با خوشی سپری کنم بعضی ها میگن قراره من خوشبخت باشم بعضی ها میگن من قراره سرشار از لذت باشم در طول زمان آینده، یکی ممکنه خدمت به خلق خدا، یکی ممکنه پیش رو بودن در یک مبحث علمی، گسترش مرزهای علم، یکی ممکنه کارآفرینی و ایجاد شغلهای زیاد در جامعه و و و ، هزار چیز مختلف با عینکهای متفاوتی هر فردی ممکنه دنیا رو ببینه. خیلی مهمه که ما اول این عینک رو شناسایی بکنیم که ما چگونه دنیا رو میبینیم و چه چیزهای متفاوتی میخواهیم در طول عمرمون کسب کنیم و چه چیزی به این جهان بدیم. تحلیل شخصیت و شایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن باید برای آینده تصمیم بگیریم.
به فرض اگر که ما که احتمالا اکثریت افراد این طور باشند که ما تصمیم بگیریم که دوست داریم بیشترین میزان لحظات شاد و خوشحالی را تجربه بکنیم باید بشینیم و فکر کنیم چه چیزی مارو خوشحال میکنه. این موضوع قاعدتاً از یک طریق به دست میاد اون هم نگاه به گذشتهست نگاه به مدتی که تا الان زیست کردیم مثلا ممکنه شما نگاه بکنید به گذشته اتفاقها رو که دارید مرور میکنی پیش خودت بگی که خب من وقتی میرفتم به فرض یه رستورانی و غذای خوشمزه میخوردم حال خوبی داشتم، من وقتی ورزش میکردم حال خوبی داشتم، من وقتی نمره خوبی کسب میکردم حال خوبی داشتم من وقتی یک مطلبی رو یاد میگرفتم همینطور. یا اصلا وقتی یک بیزینسی رو انجام میدادم در آمدی کسب کردم و به دوستی کمک کردم و یک مجموعهای از گزارهها رو مینویسی به عنوان اینکه انجام دادن این گزارهها به فعلیت درآوردنشون به شما حال خوبی میده و مجموعهای از گزارهها هستن که به شما حال بدی میدن مثلاً اینکه شاید توسط افرادی در جامعه مسخره بشید که چرا پزشک عمومی بودن متوقف شدید و برای رزیدنت و متخصص شدن و پزشک متخصص بودن ادامۀ تحصیل ندادین مثلاً اینکه ارزش کارتون توسط جامعه شناسایی نشه و درک نشه.
این مجموعه لیست رو که آماده میکنید طبیعتاً هر فردی بعد از اینکه این لیست رو مشخص میکنه دو تا مبحث بوجود میاد که راجع بهش میخام صحبت کنم:
1) خیلی از این حالهای مثبتی که تجربه میکنید و شادیای که دارید کسب میکنید در تناقض با همدیگه. مثال میزنم مثلاً شما ممکن بگید من دوست دارم هر شب با دوستام باشم و خوش بگذرونم، اوقات خوبی رو سپری کنم، این خیلی خوبه و حال خوبی به شما میده از اونور میخاید در زمینه علمی هم جایگاه بالایی داشته باشید و از نظر علمی پر باشید و برند باشید در اون زمینه و منجر به پیشروی مرزهای دانش بشید خب اکی این دو تا گزاره و این دو تا چیزی که توضیح دادم حال خوبی بهتون میده ولی خیلی عمیق که نگاه بکنی بهش در تضاد با همدیگه هستن. شما نمیتونی هر شبت رو حال خوب داشته باشی و در کنار دوستانت باشی و هر روز با اونها باشی و از نظر علمی هم پیشرفت کنی.
بالاخره مجبوری یک سری از زمانها رو از اون شرایط بزنی و بدی به مطالعه کردنت مقاله خوندنت، ریسرچ کردنت و…. کاری که باعث پیشروی در علم بشه و این رو میشه مثال دیگهای زد مثل خوردن غذاهای خوشمزه، بستنی و هزار تا چیز دیگه بهت حس خوب میده در لحظه اما این در تضاده با داشتن هیکل خوب و سالمه. درسته؟
چه جوری ما اینارو در کنار هم قرار بدیم این شد یک مطلبی، مطلب دوم در واقع معنی پیدا میکنه که اونم این موضوعه که بعضی از اینها برای اینکه حال خوب رو ازشون بگیری نیازمند زمان کمی هستن شما اگه الان بخوای از طریق خوردن یک چیزی حس مثبت بگیری شاید کار 20 دقیقه باشه با تماست با حضورت در یک جایی این رو کسب بکنی درسته؟
با مقداری هزینه کردن. اما اگه بخوای داشتن هیکل خوب رو و اون حس رو تجربه کنی ممکنه سالها و ماهها زمان بزاری و تلاش بکنی پس هزینه ای که به شما وارد میشه تا اون حال خوب کسب بشه رو هم باید حساب کرد در نهایت لیستی که تهیه میشه و نشونگر اینه که چه چیزی برای زندگی من مثبته بر اساس تجربه های گذشتم و چه چیزی برای من منفیه بر اساس تجربه های گذشتم و برای به دست آوردن اون مثبت ها چه هزینه ای باید بکنم، این مجموعه رو که کنار هم بزارید در نهایت به یک عینک واحد و یا حالا دوسه تا عینک میرسید که تصمیم میگیرید جهان رو باهاش اونجوری نگاه بکنید و توی تصمیمگیریها و انتخابهای دوراهیهای زندگیتون از اون کمک بگیرید چون اون تعیین کننده ارزشهای شما شده.
تصمیم دارم به شما کمک کنم تحلیل شخصیت در شرایط شما را بسنجیم تابتوانید برای آینده تصمیم درست بگیریم، در نهایت آن چیزی که تا اینجا صحبت کردم به شما یک آیینی میدهد برای زندگی کردنتون برای ادامۀ تحصیل و رزیدنت شدن و متخصص خوب بودن برای معنا دادن به این زمانو شروع میکنید انجام یه سری کارها و فعلها، فعلهایی که شما انجام میدید مثلا شما سالها داری مطالعه میکنی، ریسرچ میکنی و درنهایت منجر به تولید مادهای میشی که این ماده یک درمانی رو تحت تاثیر قرار میده.
پس در جهان بیرون این ساعتها تلاش شما اصطلاحاً اکستلنالایز شده یعنی دیگه ارزشی داره. این جهان حالا چه جوری به این نگاه میکنه مهمه یعنی باید به این موضوع هم بپردازی، مثال میزنم یک فردی میگه هدفم از زیستن فقط پول درآوردنه و میخام میزان عددی که بانک بهم اس ام اس میده رو افزایش بدم این به من حال خوبی میده، این خیلی عالیه اصلا بد نیست. حالا از چه طریقی میشه این کار رو کرد با هزاران دلیل یکی مثلا ممکنه جاب لیدر بشه، یکی دیگه ممکنه از طریق ساختن خونه و اینها این کار رو بکنه، یکی ممکنه بیاد یک کارخونه راه بندازه هزاران نفر شاغل بشن. اینجا بحث جهان بینی مطرحه که کاری که من دارم میکنم تو دنیای اطرافم چه تاثیری بزاره و جهان اون رو چه جوری ببینه و باید به این موضوع هم توجه کنیم در تصمیم گیریهامون.
قسمت آخر که خیلی مهمه اینه که باید جمع بندی بکنم من الان باید راجع به آیندم تصمیم بگیرم تحلیل شخصیت و شرایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن و این انتخاب مسیر آینده بسیار مهم است و نیاز به بررسی تمامی ابعاد آن است بررسی کنید پزشک عمومی خودم رو میشناسم و عینکی که باهاش زندگی رو میبینم رو پیدا کردم و اون کاری رو که میخوام انجام بدم فرض کردم که تو جهان بیرون چه تاثیری میزاره و جهان به اون چه جوری نگاه میکنه. بالاخره به یه تصمیم واحد میرسم و قرارداد میکنم با ذهنم که قراره عمرم رو یا 5 سال یا 10 سال آینده رو در این راستا وقف بکنم و متمرکز بشم رو این موضوع.
یه سری فاکتورا هست این وسط تاثیرگذاره که میخایم باهم بررسیشون بکنیم و عبور کنیم ازش همانطور که میبینید تحلیل شخصیت و شرایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن بسیار مهم و تاثیرگذار است. یکی بحث خانوادهست، مثال: مثلا ممکنه یک خانوادهای بسیار بسیار به ارزشهای علمی و تحصیلات بها بده و یک فردی و فرزندی در اون خانواده تصمیم میگیره که من میخوام برم بیزینس انجام بدم و وارد بازار بشم مثلاً وارد آهن فروشی بشم به فرض، خب وقتی این فرد این کار رو میکنه اون خانواده ممکنه حمایت نکنن ازش.
چون با ارزشهای خونواده همخونی نداره یا بالعکس ممکنه حالتی باشه که این ارزشها همخونی داشته باشه. خب این موضوع چه اهمیتی داره، وقتی شما داری هر روز و هر شب در راستای یه موضوع تلاش میکنی اگر خانوادت تورو ساپورت نکنن از نظر ارزشی عقیدتی، طبیعتاً به شما فشارهایی وارد میشه، من این رو میخام بگم در مورد هدفی که انتخاب میکنیم با ارزشهای خونوادم همخونی داشته باشه به هیچ وجه اینطور نیست کما اینکه هزاران نفر تو تاریخ این کار رو نکردن و موفق هم شدن اما باید بدونی همین اول که اگر ارزشهای شما یکسان نیست با خانوادت طبیعتاً متحمل رنجهایی شاید بشی شاید اذیتهایی بشی در طول مسیر که باید همین اول تکلیفش رو مشخص کنیم.
راجع به بحث دوستان هم همینطوره شما اگه دوستهایی داری که دارن از ارزشهایی مثل هیکل خوب، ورزش کردن، مسابقات و رقابت در حد استانی و بعد کشوری و بعد جهانی صحبت میکنند با شما بعد شما تصمیم گرفتی بشینی تو خونتون و تست بزنی و مطالعه بکنی به فرض تعداد سلولهای زندۀ فلان بافت رو اندازهگیری بکنی خب وقتی تو اون جمع قرار میگیری شما دو دنیای مختلف داری نباید انتظار داشته باشی که کاری که تو میکنی ارزش به حساب بیاد و اینجا جاییه که شما نباید انگشت اشاره رو به سمت خودت بگیری و بگی من اشتباه میکنم، نه تا روز اول این موضوع رو تکلیفش رو مشخص کرده باشی در طول مسیر این خستگیهای ذهنی رو دچار نمیشی، این گفتگوهای منفی رو دچار نمیشی.
بحث بعدی 2 مورد نیازها و هزینههاست. من اگر در حال حاضر در زندگیم در دوراهیای قرار گرفتم که عمومی بمونم یا به فرض دانشجوی رزیدنتی بشم باید به نیازهایی هم که دارم فکر بکنم اگر الان بعد از 6 سال درس خوندن به این نتیجه رسیدم که خب من خیلی درس خوندم و میوهای هنوز کسب نکردم از نظر اقتصادی، از نظر اجتماعی هر چیزی و باید اول برم اقتصادم رو بهبود ببخشم؛ خب اکی. پس الان جای درس خوندن نیست برای من. چون گریبانگیرت میشه این پروسه یک پروسه 1 سالهست و یک سال میخای بشینی خونه از همه چیزت بزنی. اگر ذهنت شروع کنه به تو بگه که ما عقب افتادیم از شرایط اقتصادی، عقب افتادیم از تورم و اینها، خب بهتر که همون اول شناسایی کرده باشی و این کار رو انجام ندی دیگه.
بحث بعدی بحث هزینههاست یعنی اینکه وقتی من تصمیم میگیرم وارد این مسیر بشم و هدفم میخونمش طبیعتاً شروع میکنم از یک سری چیزها زدن، از تفریحام، از خانوادم از درآمدم، از رسیدن به خودم، از خوابم میزنم، از آرامشم میزنم از آسایشم میزنم. آیا حاضرم همچین هزینههایی رو بپذیرم.
این رو باید بهش توجه کرد و دو مورد آخر تو این قسمت صحبتها که هدفش تصمیمگیری مستحکمتر با انسجام بیشتره یکیش بحث سایکولوژیه سنه یکی هم معنا. سایکولوژی سن از این جهت مهمه که من اگر در بیست و اندی سالگی تصمیم به اجرای یک هدف بزرگ بگیرم باید به این موضوع توجه کنم که اگر نشود چه؟ اومدم من کلی انرژی گذاشتم نشد یه چیزیه که کاملاً محتمله و برای هر کسی رخ میده.
زمانی که شما در این سن شکست بخوری و بعد بلند بشی و دوباره شروع بکنی هدف دیگه ای بچینی یا همون هدف رو مجدد شروع بکنی بسیار محتملتر از زمانیه که در 36، 37 سالگی بخوای این کار رو بکنی. پس شاید این سایکولوژی سن به عنوان یک عامل مثبت در تصمیمگیری برای خوندن رزیدنتی که بحث اصلی این جلسهست باشه براتون اگر که الان دانشجوی سال اخر هستید یا حالا سال 5اید شاید وقتشه به خاطر همین موضوع سایکولوژی سن به این موضوع دقیقتر فکر بکنی چون الان پرداخت کردن هزینهها براتون سادهتره خیلی نسبت به سالهای جلوتر. و در نهایت موضوعی که برای من خیلی خیلی خیلی خیلی مهم بود و تاثیرگذار بود تو انتخاب مسیر معناعه.
همانطور که میبینید تحلیل شخصیت و شرایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن بسیار مهم و حیاتی است. بالاخره شما هر روز صبح از خواب پا میشید یه سیر 12 ساعته طی میکنید دوباره میخوابید و مجدد صبح میشه، شب میشه و خورشید میاد و ماه میره و این فرایند هر روز، هر روز، هر روز تکرار میشه و یه چیزی حول و هوش 3هزار هفته شما قراره این استان رو زندگی بکنید اگر 60 سال طول عمرت باشه باید یه معنایی پیدا بکنی برای این روزای دیگه وگرنه هر روز پا میشیم که چی بشه، میدونید، شاید بزرگترین قسمت داشتن یک هدف برای زندگیتون معنا میده به روزهاتون.
این موضوع رو همینجا متوقفش میکنم و ارجاع میدم به کتاب انسان در جستجوی معنای دکتر ویکتور فرانکل اونجا میتونید دقیقتر مطالعه بکنید. جملۀ اول کتاب اینه که چرا خودکشی نمیکنید و در نهایت همه این صحبتها میخاد به یک نقطه برسونه که من هر موقع در شرایط تصمیمگیری قرار میگیرم باید یک دور خودم رو مرور بکنم ارزشهام رو بیارم بالا بگم من چی میخوام از زندگی، من چرا اینجام، چه معنیای میبینم، دنبال چی ام و بعد جهان بیرون رو نگاه بکنم که جهان من رو چگونه میبینه و در نهایت با در نظر گرفتن این فاکتورها که بخشیش رو من نوشتم بخشی از تابلوها خالیه برای هر فرد شخصیه و اینهارو کنار هم بزارید و بتونید تصمیمی که میگیرید از پس هزینههاش بربیاید و از نظر زمانی خسته نشید و نبرید تا اینجای صحبت موضوع اول ما تموم میشه و سعی کردیم دید شما را بازتر از قبل کنیم و در مورد تحلیل شخصیت و شرایط شما برای انتخاب آینده، عمومی یا قبولی آزمون رزیدنتی و متخصص شدن تمامی ابعاد مدنظر و فهم را به عنوان مشاوری که سالیان سال در زمینۀ قبولی آزمون پره انترنی و دستیاری با شما داوطلبان در میان بگذاریم.
دیدگاهتان را بنویسید